به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار، حسين شريعتمداري در يادداشتي در کيهان با انتقاد از ظريف نوشت: آقاي دکتر ظريف، وزير محترم امور خارجه و مسئول تيم مذاکرهکننده کشورمان بايد به اين پرسش پاسخ بدهند که در هنگامه پردامنه اهانت شرمآور به ساحت مقدس پيامبر اسلام(ص) و در حالي که دولت فرانسه مديريت رسمي اين ماجراي زشت و پليد را با کمک مالي يک ميليون يورويي بر عهده گرفته بود، حضور ايشان در پاريس چه ضرورتي داشته است و اين حرکت - بسيار فراتر از- نابجا در آموزههاي اسلامي - که ايشان معتقد به رعايت آن هستند، - و نيز در عرف شناخته شده ديپلماتيک چه توضيح قابل قبولي دارد؟! و چرا با حضور سؤالبرانگيز خود در کانون اهانت به ساحت مقدس پيامبر اعظم(ص) آنهم در اوج اعتراضات سراسري جهان اسلام بيآن که متوجه باشد، آبروي جمهوري اسلامي ايران را که پرچمدار بيداري اسلامي و احياگر اسلام ناب محمدي(ص) است خدشهدار کرده است؟! ... و دراينباره گفتنيهايي هست؛
1- حمله تروريستي به دفتر نشريه فرانسوي «شارلي ابدو» - صرفنظر از واقعيت پشت صحنه ماجرا که اين روزها شواهدي از ساختگي بودن آن در دست است - روز چهارشنبه 17 ديماه/ 7 ژانويه - صورت پذيرفته بود و راهپيمايي پاريس در اعتراض به اين عمليات تروريستي روز يکشنبه 21 ديماه - 11 ژانويه - برپا شد و سران کشورهاي اروپايي و چند کشور غير اروپايي ديگر از جمله نتانياهو نخستوزير رژيم صهيونيستي نيز همان روز و البته در محلي بيرون از راهپيمايي عمومي در آن شرکت کرده بودند.
اولين شماره نشريه شارلي ابدو بعد از ماجراي حمله تروريستي پاريس، روز چهارشنبه 24 ديماه - 14 ژانويه - در 3 ميليون نسخه، 16 زبان و در 25 کشور دنيا منتشر شد، در حالي که کاريکاتور موهن عليه پيامبر عظيمالشأن اسلام روي جلد آن چاپ شده بود و آغاز مذاکرات ظريف و کري در ژنو نيز دقيقا در همين روز بوده است و اکنون، اين پرسشهاي جدي در ميان است.
الف: ميان راهپيمايي پاريس با مشخصات ضداسلامي آن که از قبل اعلام شده بود و آغاز مذاکرات ژنو، حداقل 3 روز فاصله بوده است و هيئت مذاکرهکننده کشورمان ميتوانست و وظيفه داشت با اعتراض به اهانت کشورهاي غربي که 4 کشور آمريکا، انگليس، فرانسه و آلمان، اعضاي اصلي گروه 5+1 هستند، از حضور در ميز مذاکره خودداري کند و دستکم اين که زمان آن را به بعد موکول کند که نکرد! مگر نه اين که اساس تقابل قدرتهاي غربي با ايران در هويت اسلامي انقلاب و کشورمان است؟ بنابراين ترک ميز مذاکره و يا موکولکردن آن به زماني ديگر با انگيزه دفاع از حريم رسول خدا(ص) و اعتراض عليه اهانت شرمآور به ساحت مقدس آن حضرت، کمترين انتظاري است که مردم اين مرز و بوم و همه ملتهاي مسلمان از تيم مذاکرهکننده کشورمان داشتهاند.
ب: آقاي ظريف روز چهارشنبه 24 ديماه در حالي با جان کري همتاي آمريکايي خود به مذاکره مينشيند که کاريکاتور موهن عليه پيامبر اسلام(ص) در همان روز و با اعلام قبلي در 3 ميليون نسخه چاپ و منتشر شده است و طرف مذاکره ايشان، يعني جان کري وزير خارجه کشوري است که از انتشار اين کاريکاتور موهن بيشترين حمايت رسمي و علني را داشته است! آيا تعجبآور نيست که نماينده جمهوري اسلامي ايران با نماينده کشوري که اهانت به رسولخدا(ص) را «آزادي بيان»! و «ضروري»! دانسته است رو دررو بنشيند؟! و انگار نه انگار که طرف مقابل او نه فقط همه هويت و موجوديت ايشان - بهعنوان يک مسلمان معتقد - بلکه جانمايه همه مسلمانان جهان را به اهانت و سخره گرفته است!
ج: ناپختگي وزير خارجه کشورمان - و نه خداي نخواسته بياعتنايي ايشان به ساحت مقدس رسول خدا(ص)! - به همين اندازه خاتمه نمييابد بلکه جناب ظريف در اقدامي تعجبآور و برخلاف عرف شناخته شده و فرموله ديپلماتيک، به اتفاق جان کري، محل رسمي مذاکره را ترک کرده و همراه ايشان در يکي از خيابانهاي ژنو به قدم زدن ميپردازد! اين اقدام آقاي ظريف که خبر آن در سطح گستردهاي منتشر شد، زير اين عنوان قابل تعريف است که اولا؛ برخلاف نگاه رسمي و منطقي جمهوري اسلامي ايران که آمريکا را دشمن خونريز و غارتگر ميداند و براي آن هزاران سند غيرقابل ترديد ارائه ميکند، آقاي ظريف نگاهي ديگر دارد و با قدم زدن در کنار جان کري و بيرون از محل مذاکرات، در پي اعلام تفاوت نظر خود با ديدگاه رسما اعلام شده جمهوري اسلامي ايران است که البته ميدانيم ايشان چنين منظوري نداشته است ولي اين برداشت تنها برداشتي است که از اقدام يادشده به عرصه سياسي ايران و جهان پمپاژ ميشود.
ثانياً؛ قدم زدن صميمانه با جان کري در حالي که اهانت به پيامبر اعظم(ص) و انتشار 3 ميليون کاريکاتور موهن به خبر اول دنيا تبديل شده و آمريکا يکي از اصليترين حاميان اين اهانت بيشرمانه است، غير از بياعتنايي جمهوري اسلامي ايران در قبال اهانت به رسول خدا(ص) چه مفهوم و معناي ديگري ميتواند داشته باشد؟
بعد از انتشار اين خبر و بازتاب آن با سمت و سوي يادشده، عکسالعمل روزنامههاي زنجيرهاي حامي دولت، بيشتر از آن که تأسفآور باشد، خندهدار بود. اين روزنامهها با عکس و تيتر درشت «پيادهروي ايران و آمريکا» به استقبال حرکت يادشده رفتند و بعد که متوجه شدند - يا متوجهشان کردند - که به بيراهه رفتهاند، عذر بدتر از گناه آورده و نوشتند: خروج ظريف و کري از محل مذاکرات براي پيشگيري از شنود احتمالي سرويسهاي جاسوسي بوده است! و اين پرسش بديهي را بيپاسخ گذاشتند که از ترس کدام سرويس جاسوسي؟ «سيا»؟ «اينتلجنت سرويس»؟ «موساد»؟ B.N.D. آلمان؟ D.C.R.I فرانسه؟!... کداميک از اين سرويسهاي جاسوسي با آمريکا همپيمان نيستند؟ و از کي تا به حال سرويسهاي اطلاعاتي ايران و آمريکا با يکديگر خاله و خواهرزاده شدهاند؟ ضمن آنکه امروزه فقط با يک دستگاه الکترونيکي کوچک و جيبي به آساني ميتوان سيگنالهاي شنود را کشف کرد. يعني آمريکا از داشتن اين دستگاه که ايران هم در اختيار دارد، محروم بوده است؟!
2- آقاي ظريف روز جمعه 26 ديماه - 16 ژانويه - يعني دو روز بعد از انتشار 3 ميليوني نشريه شارلي ابدو و کاريکاتور اهانتآميز عليه پيامبر اسلام(ص) به پاريس، کانون پر سر و صداي اهانت و پايتخت کشوري که مديريت اين اقدام بيشرمانه را برعهده داشته است ميرود. بهانه سفر، ملاقات و گفتوگو با فابيوس، وزير خارجه فرانسه و جانکري، وزير خارجه آمريکاست که در اينباره گفتني است؛
الف: حضور وزير خارجه کشورمان در کانون اصلي اهانت به ساحت پيامبراعظم(ص) چه مفهومي غير از اين ميتواند داشته باشد که جمهوري اسلامي ايران نسبت به اهانت پلشت ياد شده - نستجيربالله - بيخيال و بياعتناء بوده است؟! ممکن است جناب ظريف بفرمايند که ما به دستور کار مذاکراتي خود مشغول بودهايم! که بايد گفت؛ اولا؛ اشکال اصلي همين است که چرا در هنگامه پر سر و صداي اهانت به رسول اکرم(ص)، کمترين تغييري در دستور کار مذاکراتي خود ندادهايد؟! و ثانيا؛ به فرموده پيامبر عظيمالشأن که « اتقوا من مواضع التُهم - از موضع اتهام بپرهيزيد» توجهي نکردهايد؟!
ب: شهر ژنو، از قبل به عنوان محل انجام مذاکرات تعيين و اعلام شده بود، چرا آقاي ظريف براي ادامه مذاکرات و يا انجام بخشي از آن، شهر محل مذاکرات را ترک کرده و به پاريس ميرود؟! آيا اين سفر، از قبل برنامهريزي شده بود؟ اگر آري؟ چرا بايد تيم مذاکره کننده کشورمان به آن تن داده باشد؟ زيرا، ژنو به عنوان يک مرکز بينالمللي شناخته ميشود و فرانسه فقط يکي از 6کشور طرف مذاکره است و سفر وزيرخارجه به پاريس در فرهنگ ديپلماتيک، ميتواند به مفهوم برتري فرانسه و دست بالاي اين کشور در مقايسه با ايران تلقي شود. روال تعريف شده ديپلماتيک آن است که فابيوس، وزير خارجه فرانسه به عنوان يکي از اعضاي 5+1 به محل مذاکرات در ژنو بيايد ولي متأسفانه وزير خارجه کشورمان با سفر به فرانسه، اين فرمول شناخته شده را ناديده گرفته است. آنهم فرانسهاي که عملا هيچکاره است.
ج: بر فرض برنامهريزي قبلي سفر، آقاي ظريف به دلايل بديهي پيش گفته نه فقط وظيفه داشت از انجام آن در هنگامه اهانت به رسول خدا(ص) خودداري کند بلکه انتظار آن بود که با شدت و در اقدامي علني به فرانسه و ساير کشورهاي اهانتکننده اعتراض کند و در پي اين اعتراض ميز مذاکره را ترک و ادامه مذاکرات را به بعد موکول نمايد.
3- و بالاخره اگر چه در اينباره گفتنيهاي فراوان ديگري نيز هست ولي در خاتمه تنها به اين نکته بسنده ميکنيم که مذاکرات هستهاي با 5+1 اگرچه دقيقا همانگونه که از قبل به وضوح قابل پيشبيني بود به جايي نميرسد و تاکنون فقط بر حجم و گستره تحريمها افزوده است و در مقابل امتيازات نقدي که دادهايم، يک مشت وعده نسيه دريافت کردهايم ولي ادامه آن به دو علت ضروري است اول؛ اثبات اين واقعيت که حريف قابل اعتماد نيست و دوم؛ آن که ايران اسلامي به لحاظ فني و حقوقي دست بالاي مذاکرات را دارد و چنته طرف مقابل خالي است. از اين روي بايد از دولتمردان محترم پرسيد، مگر در طول يکسال و چند ماه مذاکره چه به دست آوردهايم که توقف موقت آن در اعتراض به اهانت شرمآور مورد اشاره را برنتافتهايد؟